طبیعت پیروز است
آواتار Avatar یک فیلم علمی-تخیلی سهبعدی است. این فیلم توسط جیمز کامرون (کارگردان فیلم تایتانیک) نوشته و کارگردانی شده و در دسامبر ٢٠٠٩ منتشر شد. آواتار محصول کمپانی آمریکایی فاکس قرن بیستم است. در سال ١٩٩۵ کامرون نمایشنامه آواتار را به اتمام رساند. این فیلم چندین سال در دست ساخت بود و در لسآنجلس، نیوزیلند و خلیج مکزیک فیلمبرداری شدهاست.
فیلم آواتار پرفروشترین فیلم دنیا در سال 2009 شد و البته دومین فیلم پرفروش در تاریخ فیلم های سینمایی. در نگاه اول به این فیلم دوباره احساس می کنیم یک فیلم دیگر برای برُخ کشیدن تکنولوژی های نظامی آمریکاست ولی همینطور که پیش می رویم به پیام های دیگری می رسیم که باید به آن ها توجه کنیم.
فیلم آواتار داستان هجوم انسان ها به سرزمینی در آسمان ها بعلت تحقیقات علمی- پزشکی و بدست آوردن انرژی های نو برای بشر است. خوب، یک نفر رئیس این پروژه می شود و با همراهی ارتش و دانشمندان علمی به این سرزمین می روند. برای اجرایی شدن تحقیقات لزوما انسان ها باید در بدن هایی که همزیست محیط این سرزمین است قرار گیرند، نام این بدن ها آواتار است. در جریان داستان یکی از انسان هایی که بدن آواتار دارد، می میرد و فقط برادر او که یک سرباز است، می تواند در بدن آواتارش قرار گیرد. او که جاسوس ارتش محسوب می شود در یک تحول عاطفی به فکر نجات زیست موجودات آن سرزمین افتاده و با کمک برخی از نظامیان و گروه علمی موفق می شود ارتش را شکست داده و انسان ها را به خانه خود رهسپار کند. وی در آخر با بدن آواتار رئیس قبیله بومیان می شود.
در ابتدا درگیری اصلی در این فیلم بوسیله رئیس پروژه برای دکتر و سرباز فلج توضیح داده می شود. دعوای اصلی پول است. هر یک کیلوگرم از مواد انرژی زا برابر 200 میلیون دلار ارزش دارد. بعبارت دیگر نظام منفور سرمایه داری برای زنده ماندن خود بدنبال جنگ با طبیعت و سنت ها است. در ادامه فیلم، سنت با بهره گیری از ایمان به ایوا (خدای سرزمین) بر مدرنیته سرمایه داری پیروز شده و آنرا اخراج می کند.
این فیلم پیام هایی دارد که بطور خلاصه به آن می پردازیم:
- جنگ مدرنیته و ماشین، با طبیعت و سنت؛ منازعه سرمایه داری با دین گرایی؛ تقابل تکثرگرایی با وحدت گرایی
- اتحاد و همبستگی سنت ها و قومیت ها در برابر تکثر های مدرنیته: وحدت قبیله بومیان، اختلافات پزشکها با نظامیان
- اشاره به استعماری که کشورهای فقیر و البته ثروت مند از جهت منابع طبیعی می شوند.
- فمینیست گرایی: نمایش پرطمطراق قهرمان های زن همچون خانم دکتر، خلبان هلیکوپتر زن، دختر قهرمان رئیس قبیله بومیان که سبک زندگی قهرمانانه بومیان را به جیک سولی آموزش می دهد.
- بازنمایی فناوری های علمی و نظامی آمریکا
در این فیلم توجه جدی بومیان به دین و برخورداری از توتم ها و آیین های خاص بسیار پررنگ نشان داده شده: اجرای مراسم دینی و همگرایی برای نجات دکتر دانشمند و انتقال بدن جیک سولی، رجوع به رئیس دینی برای تصمیم گیری های قبیله، تمسک به درخت مقدس و احترام به دانه های درخت از نشانه های این موضوع است که همین ایمان سبب اتحاد و همبستگی بومیان شد و بالاخره پیروزی بومیان را نتیجه داد.
تذکر یک نکته هم بد نیست که بدانیم این فیلم ساخته هالیوود و آمریکا است. آمریکا از تنازع طبیعت و مدرنیته بحث می کند که خودش نگاه انتقادی نسبت به مدرنیته، مکتب فرانکفورت، را در خود جا داده و بحث های این حوزه را در جهت ترسیم آزاد منشی خود گسترش می دهد.
و بالاخره سیل مخاطبان این فیلم، نشان دهنده ذائقه ها و سلایق مردم امروز در جهان است. شاید جاذبه های گرافیکی و تصویر برداری این فیلم یکی از علت ها باشد اما قطعا پیام طبیعت و ملولی از مدرنیته نتیجه این استقبال است. ولی آنچه که این فیلم برای رهایی از ظلم سرمایه داری ترسیم می کند برآمده از دل مدرنیته است. آنچه که سبب نجات سنت می شود تحول مدرنیته است، چنانکه برخی سربازان و دانشمندان برای نجات سرزمین تلاش کردند و جیک سولی فرمانده نجات سنت شد. این نشاندهنده وابستگی نجات سنت به مردم مدرن است یعنی اگر دنبال نجات طبیعت هستیم باید مدرنیته تحول یابد. برای همین باید گفت پیروزی طبیعت بر مدرنیته با قدرت مدرنیته و این نقش نجات بخشی آمریکا را می رساند.